بشارت بهــــار
عید آمد و گل آمد و آغاز بهــــــــــــــــــار است
وقت خوشی و خرمــی و دیدن یار است
دلها همه آیینــــــــــــــــــــه و بی کینه و زنگار
با یاد هم و شـــــــــوق همه لحظه دیدار
عالم چو جوان گشت در این فصل که بهار است
در قاب طبیعت همه جا نقش و نگار است
گل غمزه به صد ناز و به صد عشوه نموده است
بلبل ز سر شوق پر و بال گشـــوده است
عید آمد و عطر گل و آواز قنــــــــــــــــــــــــاری
مردم همه خوشحال از این فصل بهــــاری
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹ ساعت 9:18 توسط تراب
|
ایجاد درگاهی جهت نقد اشعار و آثارم و راهنمایی علاقهمندان به ادب در زمینه سرودن شعر و نوشتن داستان.