وفاداری
جان خودت به من بگو، جرم من و گناه من
رسم وفا تعامل است، نام تو نقش این دل است
میروی و جـــــدا مکن، راه خودت ز راه من

جان خودت به من بگو، جرم من و گناه من
رسم وفا تعامل است، نام تو نقش این دل است
میروی و جـــــدا مکن، راه خودت ز راه من

به هر گل من نظر دارم، بود هم رنگ و بوی تو
شب عشّاق بی همدل، فراق تو بود حاصل
تراب و قلب حیـــــــرانش، بود در جستجوی تو

پرنده در فضای مسموم
آبی بیکران آسمان را
در خواب خواهد دید
پرنده...
مرز ممنوع را در نوردیدن
شکستن دیوار فاصله در یک آن
تکیده،وارهیده،افتاده
در اعتراض به کرکسان قلّه های طمع کاریها
دغل بازیها
جواب:
جراحت تیر از چنگال تیز پلیدی ها،نوک ها...
و زخم عفونت کاری لاشخورها
به دور صید فتاده آنسوتر
* * *
افق به رنگ سرخ غروب
از تلنگر وجدان
و باز کرکس ها
نشانه می روند از آسمان آبی رنگ
به دشت خالی که هست سرگردان
پرنده ای،خزنده ای و یا...
* * *
پرنده شکستن
عبور رفتن،اوج
پرنده...
*تقدیم به مبارزینی که با خیزش های خود خواب خوش را از چشم حکإم عرب ربودند.به امید پیروزیشان.